حاکمیت شرکتی به وفور مورد بحث قرارمیگیرد و کمتر فهمیده میشود. در این مقاله دیدگاه یک ناظر داخلی از این موضوع را ارائه میدهم. در طی سالهای گذشته، افتخار عضویت در 10 هیات مدیره را داشته ام و همچنین رئیس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت مدترانیک بوده و همچنین شاهد عملکرد دهها هیات مدیره از دور بودهام که مذاکرات متنوعی با اعضای این هیات مدیرهها (مدیران مستقل) در مورد چالشهایی که با آنها مواجه بودهاند و نحوه حل و فصل این چالشها داشتهام.
آنچه در مورد این تجربیات فراگرفتهام این است که دیدگاه فرد نسبت به موضوع حاکمیت شرکتی به جایگاه وی بستگی دارد،تا اینکه یک مدیر مستقل باشد یا رئیس هیات مدیره و مدیرعامل، یا صرفاً مدیر عامل و یا رئیس هیات مدیره باشد. به همین خاطر است که میباید بحث حاکمیت شرکتی را از دیدگاه این مناصب مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
با بررسی بحث حاکمیت از زاویه دید نقشهای متفاوت ، امیدوارم بتوانم مسئله ای را در گفتمان غالب حل کنم: بسیاری از متخصصین حاکمیتی که از طریق پیشنهادات ذینفعان، مقالات رسانه ای، اقدامات قانونی بر هیات مدیرهها اعمال قدرت میکنند، هیچگاه در یک جلسه اجرایی مربوط به هیات مدیره یک شرکت عمده شرکت نداشته اند. بنابراین جای تعجب ندارد که پیشنهادات ایشان بیشتر مربوط به فرایندهای رسمی و سطحی هیات مدیرهها میشود و هیچ ربطی به عملکرد واقعی این نهاد ندارد.
نگران این هستم که رعایت این پیشنهادات با تحمیل حجم بالایی از مسائل اداری عملکرد هیات مدیرهها را تضعیف کند. البته این امر باعث تاسف خواهد بود چرا که هیاتهای مدیره به خاطر هیاهوهای سالهای اخیر پیشرفتهایی کرده اند و نسل جدید مدیران عامل حاضرند با روحیه بازتری مسائل را مطرح کنند، بهتر و با دقت بیشتری به حرفها گوش دهند و البته میخواهند با مدیران مستقل به توازن قدرت سالم تری نایل آیند.
دریافت متن کامل
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
استراتژی و تحول دریافت: 1392/5/30 | پذیرش: 1393/6/16 | انتشار: 1393/6/16