چکیده: (2657 مشاهده)
هنگامی که مدیر سعی میکند رفتار مرئوس خود را
تغییر دهد باید نخست در این مورد اندیشه کند که آیا
اخلاقاً مجاز به این کار هست یا خیر. البته نفوذ در افراد از
اختیارات و امتیازات رهبری سازمان به شمار م یرود. رهبر
هم برای داشتن چنین حقی باید از صلاحی تها و شرایط
خاصی برخوردار باشد مانند اشراف به موضوع، دانش
و تخصص مرتبط، ب یغرض بودن یعنی نفع شخصی
نداشتن، الگو بودن، مورد وثوق عده ای خاص و مورد
قبول مرئوسان بودن، با تدبیر و مدبر بودن یعنی ورای
قضایا و امور فعلی را دانستن، دیدن و آیند هنگری کردن
و ... . مدیر معمولا در چارچوب مقررات، فضای سازمانی
و وظایف خاص مدیریتی عمل می کند و معمولاً منصوب
م یشود، اما رهبر سازمان انتخاب می شود.
یک اصل کلی در اینجا حاکم است: با وجود تمام
ویژگیهای رهبر، هیچ نفوذ یا تغییری محقق نم یشود،
مگر آنکه مرئوس از روی میل و رغبت و نه بر اساس
هراس و مصلحت، آن را بپذیرد.
حال ممکن است مدیری مدعی شود که دارای تمامی
کمالات و قابلی تهای رهبری سازمان است و ماهیت
وظایف، برنام هها و مأموری تهایش ایجاب م یکند که در
احوال شخصی مرئوسان وارد شود و رفتارهایی را در آنان
تغییر دهد. در چنین وضعیتی بهتر است آن مدیر دانش
و اطلاعات خود را در ارتباط با اخلاق و مسائل اخلاقی توسعه دهد.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مدیریت منابع انساني دریافت: 1393/8/25 | پذیرش: 1393/8/25 | انتشار: 1393/8/25