چکیده: (6314 مشاهده)
تشویشهای فرهنگی مربوط به برندهای خارجی در بلندمدت استحاله نسل جوان کشور را نسبت به ارزشهای نظام و انقلاب در پی خواهد داشت. همچنین، تبلیغ و ترویج فرهنگ استفاده از کالای ایرانی در سال تولید ملی، که موجبات تقویت تولیدات داخل در برابر اسامی معروف و رقیب خارجی را فراهم میکند، بسیار ضروری مینماید.
با اندکی تسامح میتوان حضور برندها و فرهنگ مصرفگرایی را در کشور به پایان جنگ تحمیلی و ظهور طبقه جدید سرمایهسالار نسبت داد. این طبقه اقتصادی، که اتفاقاً چندان دغدغه پرداختن به مسائل انقلاب را در ذهن نداشت، مطلوبیت را در راستای تشابه فرهنگی و فکری با غرب (آن هم تنها از نظر هیبت ظاهری) جستجو مینمود.
این روند بعدها با گسترش و تکامل رسانههای نوظهور مانند ماهواره و شبکههای اینترنتی راه خود را از طبقه اقتصادی صاحب سرمایه به میان طبقه متوسط و حتی طبقه متوسط رو به پایین یافت و به یک اپیدمی اجتماعی تبدیل شد. این آسیب و اپیدمی اجتماعی، همزمان با طرح شعار «رفاه بیشتر در مصرف بیشتر»، به ارائه الگوهای نوین مصرف در جامعه، آن هم با تأکید بر نوع و عنوان خاصی از کالا پرداخت.
در واقع، در این مرحله استفادهکننده از آن کالا با انتساب خود به کالاهای مورد مصرف، هویت و شخصیت جدیدی را برای خود ایجاد میکرد. دردآورترین قسمت این بیماری مدرن هنگامی بروز پیدا میکند که مصرفکنندگان غایت و آمال زندگی خویش را معطوف به این برند میبینند؛ بهگونهای که در چین مصرفکننده نوع خاصی از تلفن همراه، برای تهیه آخرین مدل این دستگاه، اقدام به فروش کلیه خود میکند.
به هر حال، با جذب بخش وسیعی از تودهها در کشور، خصوصاً جوانان که عمده مخاطبان این بیماری مدرن هستند، به نظر میرسد که در صورت غفلت از این آسیب اقتصادی-اجتماعی، تبعات نگرانکنندهای در انتظار کشور، دستگاه و سیستمهای مولد کار و سرمایه در کشور و در یک کلام اقتصاد ایرانی خواهد بود. این نوشتار بر آن است با بررسی مسئله برند و مارک و تأثیر گسترده آن، به ارائه راهکارهایی برای رویارویی با آن بپردازد.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مديريت مالي دریافت: 1397/4/9 | پذیرش: 1397/4/9 | انتشار: 1397/4/9