یک روز صبح زود، هنگامی که ویلهلم شونگن استاد برجسته دانشکده کشاورزی دانشگاه و مرکز تحقیقات واژنینگن در هلند، تازه وارد اتاقش شده بود و در حال کلنجار رفتن با قهوهجوش خودش بود، یک تماس تلفنی از پیرابیل وایت دریافت کرد. وایت ادعا میکرد که از یک مرکز مهم دولتی در ایالات متحده با او تماس گرفته و به ایمیل چند روز قبلش اشاره کرد که در آن، پرسشهایی را درباره کاشت و پرورش نوعی گوجه فرنگی تیره مطرح کرده بود. شونگن احتمال میداد که شاید کل این ماجرا نوعی شوخی باشد که توسط دوستانش سازماندهی شده است. آیا یک مشاور کشاورزی معمولی در سرزمین پیدا نمیشود که روش پرورش گوجه فرنگی را به این کارآموز تلفنی بیاموزد؟ بعید نیست که در آن سوی خط دوستان شونگن بابت این مضحکه به او میخندیدند و دستش میانداختند. اما شونگن جانب احتیاط را رعایت کرد، محترمانه سخن را کوتاه کرد و از وایت خواست تا برای تداوم این گفتوگو، نامهای رسمی به دانشگاه واژنینگن نوشته شود تا او نیز پاسخ رسمی و جدی به این درخواست بدهد. اما با کمال تعجب، بیست و چهار ساعت بعد، نامه رسمی وایت، همراه با تأییدیه دانشکده درکارتابل الکترونیکی او بود. شونگن با خواندن نامه، به دلایل مراجعه وایت به او و پرسشهای عجیب و غریبش پی برد. «گوجه فرنگی تیره» قرار بود تا در سیاره مریخ کاشته و نگهداری شود! در واقع این بخشی از پروژه ناسا برای ایجاد یک پایگاه اقامت در مریخ بود و گروهی از دانشمندان ناسا مشغول مطالعه امکان توسعه کشاورزی بر روی آن سیاره در پروژه «مارس 2023» بودند. این پیشفرض عجیبوغریب، یعنی کاشتن گوجه فرنگی در «محیط» پیچیدهای مانند مریخ، همه مبانی ذهنی شونگن را به هم میریخت. دشواریهای «انتقال بذر» از زمین به مریخ، دگرگونیهای مربوط به «تفاوت در گرانش» دو سیاره، «چرخه اکوسیستمی» جدید و خیلی چیزهای دیگر باید فهرست میشد و مورد بررسی قرار میگرفت. شونگن دریافت که پیچیدگی موضوع در «محیط» کار نهفته است.
هنگامی که از بهینهسازی انرژی سخن میگوییم یا به موضوع اعطای یارانههای انرژی میپردازیم، پا به عرصهی اقتصاد و سیاست گذاشتهایم و تردیدی نیست که توجه همهجانبه به این مقولات، بدون وساطت مفاهیم سیاسی و اقتصادی امکانپذیر نیست. در بسیاری از کتب، مقالات و دوره آموزشی مدیریتی، و از جمله مدیریت انرژی، اغلب با دستورعملها، تجویزها و توصیههایی مواجه میشویم که پیشفرض آنها نادیدهانگاشتن یا دست کم سکوت درباره «محیط» است.
در اینجا، صیانت از منابع گرانبهای انرژی و مراقبت از مصرف صحیح آن در چرخه تولید، توزیع تا مصرف، را «مدیریت انرژی» مینامیم. از این منظر، مدیریت انرژی و تمامی زیرمجموعههای وابسته به آن، مانند ممیزی انرژی، بهینهسازی انرژی، برنامهریزی انرژی و نظایر آن، در درون یک «محیط اقتصادی و سیاسی» در حال تحقق است و از این رو، بررسی چند عامل اقتصادی و سیاسی بهعنوان نمونههایی از این عوامل محیطی در دستور کار این گزارش است و میتواند راهگشای ما در درک «محیط» باشد. این عوامل عبارت است از: 1. یارانه انرژی، 2. تورم، 3. نرخ غیر واقعی ارز، 4. قیمتهای تصنعی، 5. کیفیت تنظیمگری (رگولاتوری)، 6. هزینه مبادله و 7. فضای کسبوکار.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
سیاست گذاری عمومی دریافت: 1399/4/22 | پذیرش: 1399/12/10 | انتشار: 1399/12/10