نظریهپردازان مدیریت، تصمیمگیری را جوهر و اساس مدیریت تلقی میکنند. به زعم ایشان مدیریت چیزی جز تصمیمگیری نیست و مدیر موفق را میتوان تصمیم گیرندهای موفق دانست. در دنیای واقعی نیز مدیریت با این مهم درآمیخته است و مدیر در انجام تمامی وظایف خود ناگزیر به نوعی تصمیمگیری است. او در برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و سایر وظایف نیازمند به تصمیمگیری است، به طوری که لحظهای را در حیات مدیریت نمیتوان یافت که بدون اتخاذ تصمیم سپری شود.
در این راستا از سویی فرایند تصمیمگیری بستگی به وجود اطلاعات لازم و کافی دارد. هرچه این اطلاعات کاملتر، جدیدتر و بهروزتر باشد، امکان تصمیمگیری درست و بجا بیشتر خواهد بود. پس نمیتوان منکر نقش حساس و سرنوشتساز تصمیمگیری شد. مدیران کامیاب در طول زندگی اجتماعی خود، کسانی بودهاند که با داشتن اطلاعات کافی درباره ابعاد گوناگون مسئله شرکت و سازمان خود، از نیرو و مهارت تصمیمگیری درست و بهموقع برخوردار بودهاند. بنابر این، نقش تصمیمگیری مدیران را در عرصه سازمانها نباید انکار کرد، زیرا تصمیمگیری آنان خواه ناخواه با مسائل اقتصادی، فنی، اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سطوح خرد و کلان، ارتباط تنگاتنگی دارد. از اینرو، نقش آنان در فرایند تصمیمگیری، ب حساستر و خطیرتر از سایر افراد سازمان میباشد. از سوی دیگر، اصولاٌ تصمیمگیری بر اساس پیشبینی یک سلسله راهحلها یا گزینهها و انتخاب بهینه از میان آنها صورت میپذیرد و به همین جهت هیچگاه نمیتواند با اطمینان و اعتماد صد در صد توأم باشد. پیشبینیهای افراد همواره درجهای از خطا دارد. شناخت این اشتباهات از دو جهت میتواند یاری رسان مدیران در تصمیمگیری باشد، یکی از این جهت که به مدیران کمک میکند تا بهگونهای دیگری بیندیشند و در نتیجه این طرز تفکر جدیدشان میتواند با رفتارهای سالمتر و درستتری در برابر حوادث ناخواسته و ناگوار پیرامونشان همراه باشد. از جهت دیگر این امر منجر به شناسایی و ریشهیابی علل رفتارهای نامناسب مراجع مدیران در برابر ناملایمات و حوادث پیش آمد است تابه آنان در تصمیمگیری کمک نماید. این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی اثرگذاری این خطاهای مهم و رایج شناختی بر فرایند تصمیمگیری مدیران در بخش بازاریابی است.
پژوهشگران بین رشتهای مدیریت و روانشناسی برخی خطای شناختی را یافته و بررسی کردهاند که موجب کاهش قدرت تصمیمگیری مدیران میگردد و یا کیفیت تصمیمات آنها را پایین میآورد. بر مبنای تحقیق گروه مشاوران مککینزی، خطاهای شناختی هزینه پنهان، تحلیل نادرست چارچوبها، دسترسی، لنگر انداختن و اعتماد به نفس بیش از حد عمدهترین اشتباهات رایج در تصمیمگیری مدیران در سازمانهای موفق بوده است.نظریهپردازان مدیریت، تصمیمگیری را جوهر و اساس مدیریت تلقی میکنند. به زعم ایشان مدیریت چیزی جز تصمیمگیری نیست و مدیر موفق را میتوان تصمیم گیرندهای موفق دانست. در دنیای واقعی نیز مدیریت با این مهم درآمیخته است و مدیر در انجام تمامی وظایف خود ناگزیر به نوعی تصمیمگیری است. او در برنامهریزی، سازماندهی، کنترل و سایر وظایف نیازمند به تصمیمگیری است، به طوری که لحظهای را در حیات مدیریت نمیتوان یافت که بدون اتخاذ تصمیم سپری شود.
در این راستا از سویی فرایند تصمیمگیری بستگی به وجود اطلاعات لازم و کافی دارد. هرچه این اطلاعات کاملتر، جدیدتر و بهروزتر باشد، امکان تصمیمگیری درست و بجا بیشتر خواهد بود. پس نمیتوان منکر نقش حساس و سرنوشتساز تصمیمگیری شد. مدیران کامیاب در طول زندگی اجتماعی خود، کسانی بودهاند که با داشتن اطلاعات کافی درباره ابعاد گوناگون مسئله شرکت و سازمان خود، از نیرو و مهارت تصمیمگیری درست و بهموقع برخوردار بودهاند. بنابر این، نقش تصمیمگیری مدیران را در عرصه سازمانها نباید انکار کرد، زیرا تصمیمگیری آنان خواه ناخواه با مسائل اقتصادی، فنی، اداری، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در سطوح خرد و کلان، ارتباط تنگاتنگی دارد. از اینرو، نقش آنان در فرایند تصمیمگیری، ب حساستر و خطیرتر از سایر افراد سازمان میباشد. از سوی دیگر، اصولاٌ تصمیمگیری بر اساس پیشبینی یک سلسله راهحلها یا گزینهها و انتخاب بهینه از میان آنها صورت میپذیرد و به همین جهت هیچگاه نمیتواند با اطمینان و اعتماد صد در صد توأم باشد. پیشبینیهای افراد همواره درجهای از خطا دارد. شناخت این اشتباهات از دو جهت میتواند یاری رسان مدیران در تصمیمگیری باشد، یکی از این جهت که به مدیران کمک میکند تا بهگونهای دیگری بیندیشند و در نتیجه این طرز تفکر جدیدشان میتواند با رفتارهای سالمتر و درستتری در برابر حوادث ناخواسته و ناگوار پیرامونشان همراه باشد. از جهت دیگر این امر منجر به شناسایی و ریشهیابی علل رفتارهای نامناسب مراجع مدیران در برابر ناملایمات و حوادث پیش آمد است تابه آنان در تصمیمگیری کمک نماید. این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی اثرگذاری این خطاهای مهم و رایج شناختی بر فرایند تصمیمگیری مدیران در بخش بازاریابی است.
پژوهشگران بین رشتهای مدیریت و روانشناسی برخی خطای شناختی را یافته و بررسی کردهاند که موجب کاهش قدرت تصمیمگیری مدیران میگردد و یا کیفیت تصمیمات آنها را پایین میآورد. بر مبنای تحقیق گروه مشاوران مککینزی، خطاهای شناختی هزینه پنهان، تحلیل نادرست چارچوبها، دسترسی، لنگر انداختن و اعتماد به نفس بیش از حد عمدهترین اشتباهات رایج در تصمیمگیری مدیران در سازمانهای موفق بوده است.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
استراتژی و تحول دریافت: 1400/5/13 | پذیرش: 1399/12/10 | انتشار: 1399/12/10