در سال ۱۳۰۹ در شهر ملایر از پدری ملایری و مادری تهرانی زاده شدم. خانواده ما وقتی دو ساله بودم به تهران و در چهار سالگیام به قم مهاجرت کردند و برای چندین سال در آنجا ساکن بودیم.
تحصیلات متوسطه خود را در این شهر گذراندم. در ۱۸ سالگی پدرم را بر اثر بیماری سل از دست دادم و به عنوان فرزند بزرگ، کفالت مادر و خواهران و برادرانم را عهدهدار گشتم.
بعد از فوت پدرم که رئیس دارایی قم بودند، در قم آموزگار شدم. آن زمان دیپلم داشتم. چون در قم بودم یکی- دو سال درس حوزوی هم خواندم. بعد هم کنکور دادم و در دانشکده حقوق قبول شدم. ناچار شدم خودم را به تهران منتقل کنم. در آنجا چون مسئولیت زندگی را نیز داشتم، همزمان با ادامه تحصیل در رشته حقوق، در دبستان تدریس میکردم.
به وسیله یکی از بستگان که با رئیس کارخانه درخشان یزد آشنا بودند وارد آنجا شدم تا در فروشگاه منسوجات تهران به آنها کمک کنم. این مقطع، آغاز واقعی فعالیتم در کسبوکار بود.
پس از چندی، از طریق واسطههایی که به خاطر خرید و فروش پارچه با آنها آشنا شده بودم، وارد گروهی از کارخانجات وابسته به تشکیلات دولتی به نام کارخانجات ماه شدم. پس از مدتی از طرف مهدی بوشهری مأمور ایجاد کارخانهای برای تولیدات غذایی شدم که مهرام نام میگیرد.
دریافت متن کامل
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
عمومی دریافت: 1392/8/12 | پذیرش: 1393/6/18 | انتشار: 1393/6/18