دوره 24، شماره 256 - ( 7-1392 )                   جلد 24 شماره 256 صفحات 58-57 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


چکیده:   (5235 مشاهده)
سازمان ها همواره با تغییر شرایط محیط درون و بیرون سازمان به‌عنوان یکی از مسائل و چالش‌های جدی و اصلی مواجه‌اند. این تغییر شرایط می تواند از تغییرات ساده در ابزارهای انجام کار (مثل استفاده از نرم‌افزار برای حسابداری به‌جای استفاده از دفاتر حسابداری) شروع شود و تا تغییراتی که سازمان را به‌صورت بنیادین زیر و رو می‌کنند (مثلا تغییر فناوری تولید یک محصول) ادامه یابد. در عین حال سازمان ـ در هر اندازه‌ای که باشد و در هر بازار و صنعتی که فعالیت کند‌ ـ در طول چرخه‌ی عمرخود، برای رشد و موفقیت، نیازمند بهره‌گیری از نظام‌ها، ساختارها، فرایندها و ابزارهای جدید، رسمی و استانداردی است که ممکن است در ابتدای کار به آن‌ها نیاز نباشد (مثلا استفاده از سیستم ساعت‌زنی برای ثبت ساعت کار پرسنل.) طبیعتا ممکن است مدیر کسب و کار به‌دلایلی تصمیم بگیرد که به دلایلی در سازمان خود تغییر ایجاد کند. اما در این‌جا یک مشکل دیگر پیش می‌آید: این‌که سازمان، یک سیستم اجتماعی پیچدیده است که شناخت و تغییر آن امری دشوار است. در واقع هر سازمان مجموعه‌‌‌ای پیچیده‌ از انسان‌ها، روابط و نظام‌ها، آداب، باورها و ارزش‌های بنیادین است که رفتار و عملکرد افراد در چارجوب آن‌ها و در بستر ابعاد ساختاری سازمان شکل می‌گیرند. تغییر دادن اجزای این مجموعه‌ی پیچیده، کار آسانی نیست. با این حال در ذهن بسیاری از مدیران، ماجرا امری سهل و ممتنع جلوه می‌کند و در نتیجه اغلب مدیران وقتی با لزوم تغییر ایجاد می‌شوند، برای جلوگیری از آسیب‌هایی که عدم تغییر برای سازمان ایجاد می‌کند، سریع دست به اقدام می‌زنند و سعی می‌کنند شیوه‌ی اندیشیدن و تصمیم‌گیری و هم‌چنین روش‌های کاری سازمان و شرح فعالیت‌های کارکنان‌شان را هر چه سریع تر با وضعیت جدید سازگار سازند. اما در اغلب موارد، تغییر مورد نظر در عمل حتی با گذشت مدت زمان زیادی هم در سازمان ایجاد نمی‌شود. علاوه بر آن در موارد بسیاری نه‌تنها تغییر مورد نظر در سازمان ایجاد نمی‌شود؛ بلکه مشکلات دیگری هم در سازمان و در مسیر ایجاد وضعیت مطلوب بروز می‌کند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره نمود: 1. عدم ایجاد درک مشترک میان افراد مختلف نسبت به این‌که چرا و چطور باید تغییر کرد. 2. سعی و خطای بسیار برای یافتن و استفاده از روش‌های جدید. 3. عدم صرف اثربخش منابع مورد نیاز (از جمله پول) برای ایجاد تغییر و افزایش شدید هزینه‌ها. 4. عدم مشخص بودن محدوده دقیق تغییر و تمرکز روی جزئیات غیرضروری: کجای سازمان چقدر باید تغییر بکند؟ 5. مقاومت افراد در برابر تغییر و چسبیدن به طرز فکرها و روش‌های قبلی. 6. عدم توانمندی کافی در همه افراد برای همراه شدن با سرعت تغییرات مورد نظر مدیر. به‌همین دلیل ثابت شده لازم است برای ایجاد تغییر همانند هر کار دیگری برنامه‌ریزی داشت و سپس وارد اجرا شد. در واقع باید به مدیریت تغییر در سازمان به‌عنوان یکی از فرایندهای همیشگی و ضروری مدیریت سازمان توجه شود. در این مقاله به شش گام کلیدی برای ایجاد یک تغییر پایدار و مطلوب، در کسب و کار کوچک‌‌تان اشاره خواهیم کرد. این 6 اصل خطوط راهنمای جامعی را را برای ساختاردهی، مدیریت و ایجاد تغییر در کسب و کار کوچک شما فراهم می‌‌آورند.
دریافت متن کامل
     
نوع مطالعه: كاربردي | موضوع مقاله: سیاست گذاری عمومی
دریافت: 1392/8/12 | پذیرش: 1392/8/12 | انتشار: 1392/8/12

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.