چکیده: (3214 مشاهده)
همواره توجه به منابع، چه در سطح کلان اقتصاد و چه در مدیریت سازما نها، از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. سیاست
حاکم بر اقتصاد کلان ایران، یعنی اقتصاد مقاومتی، حل مسائل و پیشرفت را در گرو تکیه به منابع و قابلیتهای درونی کشور
میداند و از سوی دیگر، در سطح بنگاهی نیز صاح بنظران مدیریت به دلیل روبه رویی با محیط ناپایدار و رقابتی، حفظ و توسعه
مزیتها و منابع استراتژیک را کلیدی تر از انطباق مستمر با مقتضیات محیطی می انگارند.
حال اگر نگاهی به منابع ملی داشته باشیم، کشور ما با بهره مندی از سرمایه انسانی جوان و متخصصان و نخبگان بسیار،
داشتن یکی از بزر گترین ذخایر نفت و گاز جهان، دسترسی به منابع ارزشمند معدنی، قرار گرفتن در جغرافیایی استراتژیک و
داشتن موقعیت کم نظیر گردشگری، از منابع ارزشمندی برخوردار است. این داشته ها در کنار سرمایه عظیم فرهنگی و اعتقادی
این ملت، م یتواند موجب اعتلای کشور شود.
حال با این پرسش مواجه می شویم که چرا در فرایند توسعه، هم در سطح ملی و هم در سطح بنگاههای اقتصادی، از
کشورهایی با سرمایه ها و منابع بسیار محدودتر پیشی نگرفته ایم؟ چرا بسیاری از جوانان نخبه ایرانی در سازمانهای وطنی
سردرگم و کم بهره اند، و به محض خارج شدن از کشور و قرار گرفتن در سازمانهایی متفاوت، به افرادی مولد و موفق تبدیل
میشوند؟ چرا پست ه ایرانی در قالب برندهای اروپایی به بالاترین هویت و بهر ه تجاری میرسد؟ چرا موزه های خارجی بیشترین
بهره را از عرضه فرهنگ ایرانی میبرند و ما خود از چنین بازاری در داخل کشور محرومیم؟ و بسیاری چراهای دیگر.
در ادبیات مدیریت، "قابلی تهای سازمانی" به عنوان حلقه اتصال دهنده "داراییها" و "نتایج" تعریف میشود. بنابراین،
میتوان این پرسشها را با بهره گرفتن از این مفهوم بنیادین پاسخ گفت. در بسیاری از رویکردهای مدیریت استراتژیک، منابع
در دسترس از قبیل سرمایه مالی، نیروی انسانی، علم و فناوری، موقعیت فیزیکی، خوشنامی و حتی فرهنگ، به صورت مستقل
و منفک از هم مولد تمایز و منافع سازمانی قلمداد نمیشوند و اعتقاد بر این است که سازما ن به واسطه مجموع های از قابلیتها،
منابع را در کنار هم قرار میدهد و برای تحقق اهداف غایی بسیج میکند. به این ترتیب، قابلیتها را میتوان مجموع های از
توانمندیهای یک سازمان برای بهره برداری از منابع خود با هدف اجرای وظایف و دستیابی به نتایج و منافعی مشخص در
نظر گرفت. قابلیتها در افراد، ساختار، فرایندها و فناور یها جاسازی میشوند و از طریق آ نها، سازمان میتواند متناسب با
محدودیتها و فرصتهای محیطی، منابع خود را به صورت مطلوبی مورد استفاده قرار دهد و به نتایج مطلوب تبدیل کند. همین
قابلیتها هستند که کسب، حفظ و توسعه منابع را میسر میکنند و به بیان بهتر، بدون مجموع های از قابلیتهای سازمانی حتی
نمیتوان منابع را به درستی حفظ کرد.
بنابراین، نمیتوانیم فقدان بهره وری منابع در سازمانهای ایرانی را به گردن شرایط نامطلوب محیطی بیندازیم و باید منشأ آن را
در قابلیتهای درونی سازمانها جستجو کنیم. همانطور که ردپای قابلیتهایی چون "رهبری هیجانات"، "مدیریت بحرانها"،
"نخبه پروری" و "تولید علم" را میتوان در بسیاری از موفقیتهای سازمانی و ملی مشاهده کرد، میبایست جای خالی بعضی
دیگر از قابلی تها نظیر "رهبری تحولی"، "اعتمادسازی"، "انگیزش منابع انسانی"، "مدیریت تغ ییر" و "کارآمدی هزین های" را
نیز در شکستها و چال شها پیدا کرد. با این وصف، در کشور ما نیز مشابه بسیاری از جوامع دیگر، موضوع قابلیتها میتواند جزو
اولویتهای اصلی سازمانها و دولتمردان انگاشته شود. سرمایه گذاری برای بازشناسی و پرورش قابلیتهای سازمانی، به راحتی با
ارزش منابع در اختیار سازمان قابل مقایسه است و خود را در تغییر شاخصهای عملکردی نشان خواهد داد. بنابراین، پیش بینی
میشود که در آینده نزدیک، فعالیتهای این حوزه نیز در کشور ما توسعه یابد و به یکی از سرفصلهای اصلی مشاوره مدیریت
تبدیل شود.
برای اینکه موج گرایش سازمانها به این موضوع منجر به برکات واقعی و ملموس شود، تلاش برای مفهوم سازی و ترویج
دیدگاههای شفاف و عملگرا در رابطه با قابلیتهای سازمانی بسیار ضروری است. قابلیتهای سازمانی موضوعی سهل و ممتنع
است: از یک سو، مفهومی ساده و شامل همه ظرفیتهای درو ن سازمانی دارد و از سوی دیگر، بر مبنای مکانیسمهایی پیچیده
و منحصربه فرد توسعه مییابد. تحلیل و پرورش قابلیتهای سازمانی مستلزم تدابیری ریزمقیاس، اجتماعی و سیستمی است.
بنابراین، برای دستیابی به نتایج مورد انتظار از برنامه های این حوزه، باید مشارکت فعالی بین مشاوران، سازمانها و دانشگاهیان
ایجاد شود و کوششهای منسجم و عمیقی در ساحتهای علمی و عملی صورت بگیرد.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
عمومی دریافت: 1393/11/29 | پذیرش: 1393/11/29 | انتشار: 1393/11/29