در دو دهه اخیر یکی از پرنوسان ترین ادوار تاریخ معاصر خود را تجربه کرده است، پایان جنگ تحمیلی اگرچه زمین های برای نوسازی زیرساخت ها و مترادف با «شروعی دوباره » تلقی می شد، اما آنچه که میتوانست و میتواند بنیان اقتصاد ایران را با مفهوم رشد عجین کند، پایداری و ثبات در تداوم رشد است و چنین رهیافتی را می توان توسعه نامید. با این وجود، تب و تاب های درون زای اقتصاد ایران و نوسانهای محیط بین المللی طی دو دهها خیر باعث شد تاا قتصاد کشورمان نتواند روی ریل پایداری توسعه حرکت کند. موضوعاتی از قبیل وابستگی به فروش نفت خام در تأمین محرک رشد و به موازات فقدان ثبات در نر خهای جهانی نفت، نیاز شدید کشور به جذب سرمایه خارجی و مشکلات و موانع پیش روی تحقق این هدف در ابعاد داخلی و خارجی، فقدان زیرساخت های تولید انبوه کالای صنعتی با قابلیت صادراتی، رشدنیافتگیا یران در حوزه بازاریابی و کسب بازارهای هدف صادراتی،ب ی اعتناییب ه قدرت گرفتن رقبای منطقه ای در بازارهای اقتصادی غرب آسیا و ده ها عامل دیگر باعث شد تا آنچه تحت آرمان توسعه اقتصادی کشور مد نظر طراحان سیاس تهای کلان ملی بود، متاسفانه محقق نشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |