سازمانهای امروزی با چالشهای زیادی از جمله پویایی محیط کسبوکار، تغییر و عدم ثبات روبهرو هستند. از اینرو، رمز بقای سازمانها در سازگاری و انعطافپذیری آنهاست. این موضوع ریشه در ارائه محصولات و خدمات جدید و نوآورانه دارد، که از ضرورتهای کلیدی سازمانهای امروزی است. نوآوری به سازمان این امکان را میدهد تا با توسعه شایستگی و مزیت رقابتی، در مواجه با چالشها و تغییرات محیط کسبوکار منعطف و سازگار باشد. فرایندهای سازمانی شامل مجموعه عملیاتی است که در یک سازمان به صورت زنجیروار انجام میگیرد و به خلق ارزش منجر میشود. در یک محیط رقابتی با تغییرات سریع، پارادایمهای خلق ارزش نیز تغییر کرده است. مرکز نوآوری تجاری (CBI) با انجام مطالعاتی در رابطه با نقش عوامل غیرعینی (نامحسوس)، در ایجاد ارزش برای شرکتهای پیشرو، به مدل جامعی برای سنجش اثر سرمایههای نامحسوس بر ارزش بازار یک شرکت دست یافته است. بر اساس نتایج این مطالعات، نوآوری، نقش بسیار مهمی در خلق ارزش افزوده و کسب مزیت رقابتی در سازمانها ایفا می کند و نیازمند تلاش فراوان در سطوح فردی و سازمانی است.
در سالهای اخیر، در زمینه اهمیت و نقش عوامل تأثیرگذار بر نوآوری سازمانی تحقیقات زیادی انجام گرفته است. بر اساس برخی تحقیقات پیشین، رهبری سازمانی، محیط کاری خلاق، پیچیدگیهای شغلی، فرهنگ و ساختار سازمانی از جمله مؤلفههای مؤثر بر نوآوری در سازمانها بشمار میآیند. رهبری سازمانی مبتنی بر نفوذ و تأثیر بر پیروان است، به نحوی که آنها به صورت داوطلبانه و از روی رغبت فعالیتهای از پیش تعیین شدهای را در چارچوب اهداف معینی انجام دهند. در نتیجه، بسیاری از صاحبنظران مقوله رهبری سازمانی را بسیار فراتر از مدیریت میدانند. به عبارت سادهتر، رهبری فرایندی است که طی آن مدیریت سازمان میکوشد تا با ایجاد انگیزه و ارتباط مؤثر، کارکنان را از روی علاقه و میل به انجام وظایف سازمانی ترغیب کند و رسیدن به اهداف سازمانی را تسهیل نماید. در سازمانهای مدرن، رهبران، در راستای نیل به چشماندازهای ترسیمی و با استفاده از حداکثر تواناییهای خود، به کارکنان کمک میکنند تا به اهداف سازمانی دست یابند. در ادبیات مدیریت، سبکهای مختلفی از رهبری شناخته و تعریف شده است. نکته قابل توجهی که در بررسی این سبکها وجود دارد این است که نمیتوان یک سبک خاص را برای همه سازمانها مناسب دانست. انتخاب یا شکلگیری سبک رهبری در یک سازمان، به بلوغ سازمانی و ماهیت کسبوکار سازمان بستگی دارد. اما تحقیقات نشان دادهاند که سبکهای سنتی رهبری، چندان جوابگوی چالشهای محیط امروزی کسبوکار نیستند و با نوآوری سازگاری ندارند. از اینرو، ضروری است که مدیران با بهکارگیری سبکهای نوین رهبری به ترویج و توسعه نوآوری سازمانی اهتمام ورزند. در میان سبکهای متعدد رهبری سازمانی، رهبری تحولآفرین با رویکردی خاص و متفاوت و حمایت از ارزشهای فردی، انگیزه کارکنان را برای تغییر فردی و سازمانی افزایش میدهد. گاردنر و اَوُولیو (1988) معتقدند در ترویج و ترغیب نوآوری در سازمان، رهبری تحولآفرین از سایر سبکهای رهبری مؤثرتر است. این مقاله به اهمیت رهبری تحول آفرین در ترویج و بهبود نوآوری سازمانی میپردازد.
مطالعات پیشین نشان دادهاند که به رغم اهمیت رهبری در بهبود نوآوری سازمانی، این مهم تابع محیط سازمانی مساعد و شرایط پیچیدهتری است. ترویج و توسعه نوآوری سازمانی در گرو فرهنگ سازمانی است که مشوق نوآوری باشد. این امر، به گرایش سازمان به تغییر نوآورانه، ترغیب ایدههای جدید و داشتن درک صحیح از محیط سازمان به عنوان حامی و مشوق نوآوری بستگی دارد. سازمانهایی که تغییر را میپذیرند، از ایدههای نو حمایت میکنند و برای کارکنان شرایط تجربه شیوههای متفاوت حل مسئله را فراهم کرده و در واقع رفتارهای نوآورانه را ترویج و تشویق میکنند. در چنین فضای سازمانی، رضایتمندی کارکنان افزایش مییابد و به خلاقیت و فعالیتهای نوآورانه تمایل بیشتری نشان میدهند. هر چند سازمانها ممکن است از شیوههای متفاوتی برای افزایش نوآوری سازمانی استفاده کنند، اما بیشک حمایت از رفتارهای نوآورانه یکی از کلیدیترین عوامل تأثیرگذار بر فرایند نوآوری محسوب میشود. بدین ترتیب، پرورش و ترویج رفتارهای نوآورانه که منجر به تولید ایدهها و روشهای جدید انجام کار میشوند برای رهبر سازمان امری حیاتی است.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
سازمان و سیستم دریافت: 1396/7/23 | پذیرش: 1396/7/23 | انتشار: 1396/7/23