تحقیقی جامع در ایالات متحده (2001) نشان داد که رابطه تنگاتنگی بین سبک مدیریت و اثربخشی سازمانهای بزرگ وجود دارد. محققان در این پژوهش دریافتند که مشاوران مدیریت با کمک به مدیران عالی در شناخت بهترین سبک مدیریت نقش مهمی را در توسعه عملکرد و بهبود بهرهوری در سازمانهای بزرگ بازی میکنند. این پژوهش همچنین نشان داد که مدیران در سازمانهای بزرگ میبایست نیازهای نیروی انسانی خود را به شکل دقیقی بشناسند و مشاوران مدیریت در ایفای این نقش با کمک به مدیران از طریق ارائه بهترین روشهای سنجش نیازهای نیروی انسانی، نقش مهمی را در کارآمدی سازمانهای بزرگ ایفا میکنند.
مدیران نقش مهمی را در توسعه یادگیری سازمانی ایفا میکنند و کارکنان سازمان را در جهت تحقق اهداف شرکت توانمند میسازند. مشاوران مدیریت از طریق ارائه راهکارها و خدمات مشاورهای میتوانند مدیران شرکتهای بزرگ را از این مهم آگاه سازند و آنها را در شکل دادن به یک سازمان کارآمدتر در پاسخگویی به تغییرات محیط کسبوکار کمک کنند. این مشاوران همچنین میتوانند با آموزش مدیران سازمانهای بزرگ، آنها را در توسعه یادگیری سازمانی و گسترش بیش از پیش جریان دانش در سطح کلان سازمان یاری کنند. سازمانهای بزرگ در محیط کسبوکار امروز نیازمند نیروی کار با انگیزش هستند که در مواجهه با تغییرات، تمامی توان فکری و فیزیکی خود را صرف کمک به اهداف سازمانی کنند. مشاوران مدیریت از طریق آموزش نیروی کار و ارائه خدمات مشاورهای به مدیران، سازمانها را در هدفگذاری اثربخش و توسعه انگیزش نیروی انسانی کمک میکنند.
مشاوران سازمانی همچنین با ارائه خدمات مشاورهای، مدیران را در توسعه اعتماد سازمانی توانمند میکنند، مدیران میتوانند تعهد نیروی انسانی خود را در جهت تحقق اهداف سازمانی بسیج کنند و با تفویض اثربخش قدرت تصمیمگیری، نیروی کار خود را در چشماندازهای بلندمدت سازمان سهیم سازند. از اینرو، دور از ذهن نیست، اگر دیکس (2013) استدلال میکند که ساختن یک سازمان اثربخش تنها در گرو مشاورانی بامهارت است که مدیران سازمان را از اهمیت یادگیری، اعتماد و تعهد نیروی انسانی به اهداف سازمانی آگاه سازند و با ارائه خدمات مشاورهای بهموقع سازمانهای بزرگ را در تحقق اهدافشان یاری سازند.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مدیریت منابع انساني دریافت: 1396/9/29 | پذیرش: 1396/9/29 | انتشار: 1396/9/29