طی سالیان اخیر، به آن میزان که به نقش بنگاههای کوچک و متوسط در اقتصاد کشور توجه و بر آن تأکید شده، شاهد توجه به بنگاههای بزرگ اقتصادی و صنعتی نبودهایم. شاید از این منظر که بنگاههای بزرگ صنعتی و اقتصادی نیازمند سرمایه کلان و برنامهریزی بلندمدت برای موفقیت هستند و در کشورمان که عموماً شاهد سیاستگذاریهای مقطعی و فاقد چشمانداز بلندمدت هستیم، عموماً این سیاستگذاریها در حد حرف یا طرح باقی میمانند و اجرایی نمیشوند و اگر هم اجرایی شوند، در مدت زمانی نه چندان بلند، یا به شکست میانجامند یا اینکه در نیل به اهداف مورد نظر ناکام میمانند. حتی بنگاههای بزرگ اقتصادی که از گذشته در کشور ما وجود داشتهاند و نهتنها در رشد تولید و توسعه اقتصادی، بلکه در ایجاد شغل هم نقشآفرین بودند، به مرور زمان دچار چالش شده و ورشکست شدهاند. سرنوشت کارخانجات بزرگی همچون ارج، آزمایش، نساجی مازندران و ... نمونههایی از شکست بنگاههای بزرگ اقتصادی است که به دلایل متعددی همچون واگذاریهای بیمنطق تحت لوای خصوصیسازی، واردات گسترده و عدم حمایت از تولید ملی سرنوشتی تلخ پیدا کردند. شاید به همین دلیل هم بود که طی سالهای اخیر، به جای توجه به بنگاههای بزرگ اقتصادی و صنعتی و توجه به نقش آنها در توسعه اقتصاد کشور، دولتها به ویژه در سالهای ۱۳۸۴ تا 1392، رو به سوی بنگاههای کوچک و متوسط و به قولی زودبازده رفتند تا وعدههای بزرگ اشتغال را عملیاتی سازند. هر چند در عمل، نهتنها بنگاههای کوچک و متوسط آنگونه که پیش بینی میشد رشد نکردند، بلکه بنگاههای بزرگ صنعتی نیز با دشواریهای متعددی دست و پنجه نرم کردند. البته این به معنای رویگردانی از توجه به بنگاههای کوچک و متوسط و تمرکز بر روی بنگاههای بزرگ اقتصادی و صنعتی نیست، زیرا هر دو برای توسعه اقتصاد کشور حائز اهمیت هستند و در کل دنیا نیز بر روی هر سه حوزه سرمایهگذاری صورت میگیرد. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، سهم بنگاههای بزرگ اقتصادی در کشورهای پیشرفته و مقایسه آن با کشورهای در حال توسعه یا توسعهنیافته است.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مديريت مالي دریافت: 1397/1/15 | پذیرش: 1397/1/15 | انتشار: 1397/1/15