از عمده مسائل مؤثر در رشد و شکوفایی هنر، مسئله اقتصاد و سرمایهگذاری اقتصادی در راستای تولید بازار آثار هنری است، این مسئله به ویژه با مطالعه آثار هنری کشورهای توسعهیافته، روشنتر میشود. اقتصاد هم به صورت محتوایی و هم به صورت روششناختی، با هنر در ارتباط است.
در کشورهای توسعهیافته، اقتصاد فرهنگ و هنر، بیش از سه دهه است که به طور جدی، ابعاد اقتصادی فعالیتهای بخش فرهنگ و هنر را مطالعه و تحلیل مینماید. اقتصاد فرهنگ علاوه بر اینکه به تخصیص کارا و بهینه منابع تولیدی کمیاب موجود و به رشد مستمر آن در طول زمان، در حوزه فرهنگ و ادب میپردازد، با مکانیزم های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، نهادی و چگونگی گسترش تولیدات فرهنگی و هنری نیز سروکار دارد. از اواخر دهه هفتاد میلادی که مباحث عمده بازار هنر در مراکز معتبر آموزشی و پژوهشی دنبال شده است و کنشهای متعددی بین این حوزهها، برای پژوهش در این زمینه به وجود آمده است. در طی چند دهه اخیر مباحث بسیار عمیقی در زمینههای نام برده شده، رخ داده است، به طوری که تا پیش از دهه 1970 کمتر تحقیقی را میتوان در خصوص اقتصاد و بازار هنر سراغ گرفت، اما در اوائل این دهه، رویکرد مدیریتی نسبت به بازاریابی هنر ظهور یافت. همچنین پس از اوجگیری بازار مبادلات بینالمللی آثار هنری، در دهه1980، تحقیقات نظری و تجربی بسیاری در خصوص سرمایهگذاری در هنر، بازار بورس آثار هنری و مدلهای قیمتگذاری در بازار و حراجیهای هنری انجام گرفت.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مديريت بازاريابي و فروش دریافت: 1397/1/15 | پذیرش: 1397/1/15 | انتشار: 1397/1/15