به اعتقاد جیمز برنز (1978)، رهبران نوآوری و رقابتپذیری در سازمانها را گسترش میدهند. دامانپور (1991) نوآوری را ارائه محصولات و خدمات جدید میداند که هم نیازهای موجود را برآورده میسازد و هم نیازهای جدیدی را از پس خود به وجود میآورد. حال سؤال اصلی این است که رهبران چگونه میتوانند سبب نوآوری در سازمانها شوند؟ پاسخ این سؤال در توانایی رهبران در برانگیختن انگیزش نیروی انسانیشان نهفته است که سبب میشود این کارکنان دانش و تجربیاتشان را با همکاران خود در سازمان در میان بگذارند. رهبران در این امر توانا هستند و هنجارهای موجود را به چالش میکشند و نیروی انسانی خود را ترغیب میکنند تا دوباره و با عمق بیشتری به مسائل موجود فکر کنند. رهبران همچنین رؤیای سازمانها برای داشتن یک چشمانداز جامع را به واقعیت تبدیل میکنند و با استفاده این چشمانداز جامع، بسترساز شناخت نیازهای آینده در بازار می شوند در حالی که مطالعات مختلف حکایت از نقش غیر قابل رهبران در توسعه نوآوری در سازمانها دارد، این مطالعات همچنین نشان میدهند که مدیران از ضعف مهارتهای رهبری و توجه ناکافی به نیروی انسانی خود رنج میبرند. این مطالعات به طور خاص انگشت بر ضعف مدیران در عدم به کارگیری برنامههای کافی برای توانمندسازی نیروی انسانی خود میگذارند و هشدار میدهند که این ضعف خود در بلندمدت سبب کاهش رقابتپذیری سازمانها در مقایسه با رقبایشان خواهد شد. با توجه به نتایج این مطالعات، این مقاله بر آن است تا با بررسی دقیقتر مهارتهای رهبری، سبب ایجاد تغییرات بنیادین و توسعه یک محیط نوآورتر در سازمانها شود که این خود بسترساز افزایش رقابتپذیری برای سازمانها خواهد بود. رهبران، رفتارهای کاریزماتیک را به خدمت میگیرند تا ستاده بهتری برای سازمان به ارمغان آورند. بر این اساس اثربخشی آنها به میزان نفوذشان بر زیردستان سنجیده میشود و اینکه آیا چقدر زیردستان واقعاً رهبران را افرادی مورد احترام و قابل تحسین میدانند. ماهیت محیط رقابتی امروز، سازمانها را برای به خدمت گرفتن رهبران، مصممتر ساخته است تا به واسطه به کار گرفتن آنها، در مسیر تحقق شاخصهای نوآوری، کارآمدتر از گذشته عمل کنند.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مدیریت تکنولوژی و نوآوری دریافت: 1398/11/23 | پذیرش: 1398/11/23 | انتشار: 1398/11/23