امروزه شنیدن اخبار تحریم کشورهای مختلف و یا اشخاص مختلف از سوی کشورهای دیگر و به خصوص آمریکا، نهتنها برای مردم ایران بلکه برای مردم سایر کشورها نیز به امری روزمره تبدیل شده است. بهانه این نوع برخورد هر چه باشد اعم از تروریسم تا حقوق بشر یا جنگ و در حمایت از هر گروه و دستهای، دیگر هیچ کسی را شوکه نمیکند. همه میدانند که این تحریمها به هر علتی، چه درست و چه نادرست، فقط و فقط با اهداف اقتصادی انجام میشود، حتی اگر بهانههای همیشگی بهعنوان دلیلی بر آن بیان شود.
از سوی دیگر به نظر میرسد دوران گفتگوی تمدنها و جهانیسازی و حرکت بهسوی اقتصادهایی وابسته به یکدیگر و نظامهای جامع به سر آمده و کشورها بهنوعی بهسوی ناسیونالیسم و توجه به اقتصادهای ملی خود گرایش بیشتری پیدا کردهاند. اثرات این نوع تفکر را میتوان در موضوعاتی همچون برگزیت و حتی زمزمههایی از سوی سایر اعضای اتحادیه اروپا همچون فرانسه با طرح کلماتی همچون فرگزیت نیز مشاهده کرد. اینکه این گرایش ناسیونالیستی تا به کجا میتواند بهپیش برود و عاقبت آن در آینده چه خواهد بود، شاید حتی برای اندیشمندان سیاسی نیز خیلی شفاف نباشد.
اما از سوی دیگر این نگرش به درون باعث شده است که کشورها و دولتها بهسوی استفاده هوشمندانهتر از منابع درونی خود گرایش بیشتری نشان دهند. شعارهایی همچون «آمریکایی کالای آمریکایی بخر» و یا «آمریکایی کارگر آمریکایی استخدام کن» از سوی رئیسجمهور کشوری که خود مُبدع سیاستهای جهانیسازی بوده و مُبلغ اقتصاد آزاد بوده و همیشه سعی داشته که کشورهای مختلف را بهسوی ارتباط بیشتر سوق دهد، بهنوعی نشاندهنده وجود و بروز مجدد این نوع گرایشات ناسیونالیستی است. البته شاید بیان عریان این موضوعات از سوی رئیسجمهور قبلی آمریکا کمی بیسیاستی به نظر رسیده باشد اما اصل ماجرا کماکان پابرجا است.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
مدیریت منابع انساني دریافت: 1400/3/2 | پذیرش: 1399/12/10 | انتشار: 1399/12/10