آنچه امروز، به عنوان یکی از مشکلات اساسی در عرصه سازمانی مطرح است، بحث جذب و استخدام، انگیزش و نگهداشت نیروی انسانی است که این سه  مهم در حوزه مدیریت نیروی انسانی قابل طرح و بررسی هستند. از سویی مدیریت منابع انسانی نیز، خود، به طور مستقیم متاثر از جنسیت مدیران است. آنچه در این مقاله قابل تامل است، گرایش بیشتر زنان کارآفرین به سیستمهای مدیریتی تعهد مدار است، سیستمهایی که در عصر نوین به عنوان سیستم متعالی برای پاسخگویی به تحولات محیطی و کسب جایگاه رقابتی مطرح است. چارلز پرو مشاغل را به چهار دسته مشاغل عادی، فنی ، هنری و مشاغل پیچیده یا چالشی تقسیم بندی می کند. در سازمانها، داشتن کارهای چالشی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و در پیشرفت کاری و بهبود سطح انگیزه کاری افراد سازمانی نقش مؤثری دارد، بررسیها نشان داده است که زنان در سازمانها عمدتا در مشاغل عادی مشغول فعالیت اند که این مشاغل زنان را خارج از جریان فعال امور سازمان قرار می دهد و این عامل ناشی از سبکهای رهبری حاکم برجامعه است. مدیران سازمانها آنها را بیش از حد مورد حمایت خود قرار می دهند که این موجب تضعیف یا بی قدرتی آنها میگردد. زنان در پستهای عادی و کارهای تکراری گذاشته می شوند و به توانمندسازی زنان برای مشارکت در پستهای مدیریتی چندان توجه نشده است، که این امر ریشه در دیدگاه های سنتی حاکم بر جوامع بشری دارد. اما به نظر می رسد در هزاره سوم نقش زنان پررنگتر شده است بطوری که در بسیاری از جوامع زنان در پستهای کلان کشور عهده دار وظیفه هستند از جمله در آلمان، شیلی، فیلیپین، بنگلادش و...
دریافت متن کامل