@ARTICLE{, author = {}, title = {}, volume = {30}, number = {316}, abstract ={این کتاب تلاش مینتزبرگ برای استدلال کامل‌‌تر مطالعات قبلی خود در دو کتاب "The Structuring Organization" و "Structure in 5S" دانست؛ دو کتابی که به زعم بسیاری از محققان، یکی از عملی‌‌ترین، کامل‌‌ترین و عمیق‌‌ترین کتاب‌‌های موجود در حوزه ساختار و رابطه آن با محیط و استراتژی است. به عبارت دیگر، مینتزبرگ در کتاب پیش‌‌رو و از طریق موردکاوی‎های خود (که گاه بازه زمانی آن‌‌ها به بیش از چند دهه می‌‌رسد) به دنبال مهر تأیید دیگری بر نظریات قبلی خود در دو کتاب مذکور است. هنری مینتزبرگ در این کتاب بیان می‌‌کند که "... بارها از مدیران شرکت‌‌ها خواسته‌‌ام که تعریف خود را از کلمه استراتژی ارائه دهند. جالب است که اکثر این مدیران، به همان تعریفی که در لغت‌‌نامه از استراتژی وجود دارد (یعنی برنامه‌‌ای که برای دست یافتن به یک هدف بلندمدت و از پیش تعیین شده طراحی شده است) اشاره می‌‌کنند. سپس از آنها خواسته‌‌ام که نه آن استراتژی که شرکتشان قصد آن را داشته است، بلکه آن استراتژی که شرکتشان واقعاً در عمل و در چندسال گذشته دنبال کرده است را برایم توصیف کنند. جالب است که آنها خیلی راحت از استراتژی‌‌هایی نام می‌‌برند که سازمانشان قبلاً قصد آن را نداشته ولی در "عمل" پیاده کرده است. به عبارت دیگر، ما کاملاً تمایل داریم تا از کلمه استراتژی به روشی استفاده کنیم که با تعریفمان از آن تفاوت دارد. استراتژی را یک "برنامه" می‌‌پنداریم. اما کاملاً با خوشحالی به آن به عنوان یک "الگو" می‌‌نگریم ..." }, URL = {http://tadbir.imi.ir/article-1-4093-fa.html}, eprint = {http://tadbir.imi.ir/article-1-4093-fa.pdf}, journal = {TADBIR, A MONTHLY MAGAZINE ON MANAGEMENT}, doi = {}, year = {2019} }