RT - Journal Article T1 - JF - Tadbir YR - 2012 JO - Tadbir VO - 23 IS - 241 UR - http://tadbir.imi.ir/article-1-1356-fa.html SP - 61 EP - 72 AB - به‌‌‌رغم وجود زنجیره‌‌های عرضه از زمانی که واحدهای تجاری اقدام به ارائه محصولات و خدمات به مشتریان نموده‌‌اند، ایده مزیت رقابتی آن‌‌ها در نتیجه مدیریت زنجیره عرضه، یک تفکر نسبتاً جدید در متون مدیریت است. آگاهی از بهای تمام شده در روابط بین عرضه‌‌کنندگان و مشتریان خرده‌‌فروش آن‌‌ها، به دو دلیل ضروری است: اول، آن از طریق تأکید و تمرکز بر سودآورترین مشتریان یک مزیت رقابتی ایجاد می‌‌کند (فاستر و همکاران1، 1996). دوم، مدیران باید از بهای تمام شده محصولات و همچنین، میزان خدمات ارائه شده به مشتریان آگاه باشند تا بتوانند از آن‌‌ها به منظور انجام مبادلات منصفانه با سایر اعضای زنجیره عرضه استفاده کنند (تمیدو و همکاران، 2000). بیش از دو دهه استفاده از هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت (ABC) برای تعیین بهای تمام شده در عمل، حاکی از آن است که این سیستم برای محیط‌های پیچیده و پویای امروز، مناسب نیست و بسیاری از شرکت‌‌ها آن را رها کرده‌اند؛ زیرا غالباً این سیستم درکنترل و تسخیر پیچیدگی عملیات واقعی ناتوان است، زمان لازم برای پیاده‌‌سازی آن بسیار زیاد و اجرا و نگهداری آن نیز گران است (کپلن و اندرسن، 2004). کپلن و اندرسن برای حل این مشکلات سیستم هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت با محرک‌ زمان(TDABC) را ارائه کرده‌اند. هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت با محرک‌ زمان، از طریق بکارگیری معادلات زمانی که می‌توانند از محرک‌های چندگانه استفاده کنند، امکان شناسایی و گزارش معاملات تخصصی و پیچیده را به روش ساده فراهم می‌کند. از این‌‌رو، هدف این مقاله بررسی تکنیک‌ هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت سنتی، معایب و موانع موجود در بکارگیری آن و معرفی تکنیک‌ هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت با محرک‌ زمان، مزایا و اصول ریاضی زیربنای آن است.دریافت متن کامل LA eng UL http://tadbir.imi.ir/article-1-1356-fa.html M3 ER -