هفت سال پیش حوزه تمرکز تدریس دروس استراتژی درمدرسه مدیریت هاروارد را تغییر دادم. بخش اعظم 25 سال اخیر را صرف تدریس به دانشجویان MBA کردم؛ اما مشتریان هدف این دوره را تغییر داده و شروع کردم به آموزش مدیران و کارآفرینان برجسته که در برنامه های خاص هاروارد برای صاحبان و رهبران شرکتها شرکت میکنند.
این جهت گیری جدید باعث شد که نحوه تدریس و نوشتن در باره استراتژی را تغییر دهم. چیزی که توجه مرا جلب کرد این بود که چطور مدیران، حتی با تجربه ترین آن ها، به اشتباه میافتند، به طور مثال ایشان به حدی مجذوب فعالیتها و کسب و کارهای جدید میشوند که واقعیت های سخت رقابتی را نادیده میگیرند و نمی بینند که چطور استراتژی و اجرا در تداوم یکدیگرند. همچنین در صحبتهای ما بین کلاسها (همچنین بر اساس نقشم به عنوان رئیس هیات مدیره و مشاور مدیریت) در مورد محدودیتهای تحلیل، اهمیت آمادگی برای بازآفرینی کسب وکار و مسئولیت مداوم رهبری استراتژی را فرا گرفتم.
همه این فراگیریها به نقش استراتژیست به عنوان فردی که برای شرکت ایجاد معنا میکند، نادی عقل بوده و مسئول عملیات است، اشاره دارد.
دریافت متن کامل
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
استراتژی و تحول دریافت: 1392/4/31 | پذیرش: 1393/6/16 | انتشار: 1393/6/16