چکیده: (3090 مشاهده)
یک حاکمیت یا حکمرانی شرکتی خوب، اطمینان می دهد که فضای کسب وکار، منصفانه و شفاف است و
شرکتها میتوانند برای اقداماتی که انجام میدهند، پاسخگو باشند. یک حکمرانی شرکتی ضعیف، شرکتها
را به سمت مدیریت نامناسب، هدر دادن منابع و فساد پیش میبرد. هرچند که حکمرانی شرکتی، در ابتدا برای
اعمال شیوه های صحیح و نوین مدیریتی بر شرکتهای سهامی خاص پدید آمد، اما امروزه به همان اندازه برای
شرکتها و سازمانهای دولتی، تعاون یها، کسب وکارهای خانوادگی و حتی نهادهای مردمی و غیردولتی نیز حائز
اهمیت است. صرف نظر از ساختار حقوقی، نوع مال یکت و میزان مسئولیت، تنها ی ک حکمرانی خوب است که
میتواند عملکرد خوب و پایدار کسب وکار و فعالیت سازمانها را تضمین نماید.
تعاریفی که از حکمرانی شرکتی ارائه شده است در دو گروه قابل بررسی هستند. گروه اول به مجموع های از
مد لهای رفتاری م یپردازد، از قبیل رفتار واقعی شرکتها بر اساس شاخصهایی مانند عملکرد، کارایی، رشد،
ساختار مالی و نوع رفتار با سهامداران و سایر ذینفعان. گروه دوم به هنجارهای قانونی توجه دارد، مانند قوانین
حاکم بر عملکرد بنگاهها، شامل مقررات و ضوابطی که توسط نظام قانونگذاری، دستگاه قضایی، بازارهای مالی
و بازار کار وضع می شوند.
برخی، حاکمیت شرکتی را مجموع های از مکانیزمهایی میدانند که وقتی مالکیت از مدیریت جدا میشود، از
طریق آ نها میتوان شرکتها را اداره کرد. حاکمیت شرکتی، دربرگیرنده مسئولیت اجتماعی شرکتی نیز هست؛
چارچوبی که تعاملات شرکتها را در ارتباط با جامعه، فرهنگ و محیط زیست تبیین و یکپارچه میکند و پایداری
سازمان ها را تأمین می نماید.
این سؤال مطرح است که چرا در جهان امروز، حاکمیت شرکتی مورد توجه فراوان قرار گرفته است. یکی از
دلایل و شاید مهم ترین دلیل، کثرت و فزونی رسواییهای اقتصادی و بروز بحرانهای سنگین است، که اینها
خود آشکارکننده بسیاری دلایل ساختاری هستند که باعث شده حاکمیت شرکتی به یک سیاست مهم در بسیاری
از کشورها تبدیل شود و جایگاه پراهمیتی در برنامه های توسعه اقتصادی پیدا کند.
خصوصی سازی، آزادسازی اقتصادی، حذف موانع تجاری، آزاد کردن قیمتها، تشویق سرمایه گذاری مبتنی
بر نیاز بازار، آزادی عمل بانک ها و موسسات اعتباری در بازار پول، و بسیاری برنامه های دیگری که عمدتاً طی
ده سال اخیر در اقتصاد کشور به اجرا گذاشته شده و میشوند، لزوم توجه به حاکمیت شرکتی را بیش از پیش
افزایش داده اند.
اجرای برنامه های مقررات زدایی و انجام اصلاحات اقتصادی و اداری، شاکله مناسبات مالی را در سطح ملی
و در تعاملات بین المللی تغییر میدهد. حرکت و جابجایی سرمایه ها، روابط تجاری و یکپارچگی نظامهای مالی
بین المللی رو به افزایش است. کشورمان آثار و تبعات این یکپارچگی را در شرایط تحریم آزموده است و این روزها
خود را برای شرایط جدید پساتحریم و ورود به عرصه های بین المللی آماده میکند. توسعه روابط بین المللی و
مناسبات فرامرزی، توجه به فرهنگهای متفاوت و بعضاً متعارض در حاکمیت شرکتی را نیز پراهمیت تر میسازد.
نقش نهادها و سازمانهای قانونی در رشد اقتصادی بنگاهها و دستیابی به نرخ رشد اقتصادی بالاتر، توسعه
بازارهای مالی، تامین منابع مالی خارجی، یک فیت سرمایه گذاریها، حفاظت از حقوق معنوی، رعایت حقوق
سهامداران خرد، شفاف سازی، وضع مقررات، نظارت و پاسخگویی انکارناپذیر است.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
عمومی دریافت: 1394/6/17 | پذیرش: 1394/6/17 | انتشار: 1394/6/17