دوره 28، شماره 301 - ( 11-1396 )                   جلد 28 شماره 301 صفحات 42-41 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML Print


چکیده:   (2719 مشاهده)
«وقتی اولین شغل به من پیشنهاد شد بدون پرس و جو در مورد ساعت کاری یا حتی حقوق و مزایایش آن را پذیرفتم. فقط به یک دلیل من آن کار را می‌خواستم.» به احتمال زیاد این خاطره مشترک بسیاری از هم نسل‌های ما (نسل X   متولدین دهه‌های 1960 و 1970 میلادی) است.
اکنون از متقاضیان ورود به بازار کار جملاتی می‌شنوم که برایم عجیب و  تعجب‌آور است. دختر جوانی که کار خوب و مناسب خود را ترک کرده تا در دانشگاه علمی و کاربردی «فوق دیپلم» بگیرد. پسر جوانی که کار قبلی خود را رها کرده فقط برای اینکه مجبور بوده است ساعت 6 صبح بیدار شود. جملاتی مثل «خوشم نیامد» یا «نمی‌توانستم با همکارانم کنار بیایم» را به کرات می‌شنوم و نقطه مشترک اکثر آنها در پاسخ به سؤال برنامه کاریشان در آینده نزدیک «داشتن کسب‌وکار خودشان» یا «مدیر بودن» است.
نگرش و رفتار این افراد چالش بزرگی است که کارفرمایان و سازمان‌ها با آن درگیر هستند و لازم است در این خصوص استراتژی مشخصی را اتخاذ نمایند.
متن کامل [PDF 82 kb]   (2 دریافت)    
نوع مطالعه: كاربردي | موضوع مقاله: مدیریت منابع انساني
دریافت: 1396/12/28 | پذیرش: 1396/12/28 | انتشار: 1396/12/28

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.